سرانجام عشق به ایران


رنگ ووارنگ



سهروردی را گفتند تا به کی از ایرانسخن گویی ؟ گفت تا آن زمان که زنده ام . گفتند این بیماری است چون ایران دخترهباکره ای نیست برای تو ، و گنج سلطانی هم برای بی چیزی همانند تو نخواهد بود .

سهروردی خندید و گفت شما عشق ندانیدچیست . دوباره او را گرفته و به سیاهچال بردند.
ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید : “نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که بانخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . ”
شبها از درون روزن سیاه چال زندان سهروردی ، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان میشنیدند و از این روی ، وعده های غذایش را قطع نمودند و در نهایت سهروردی از گرسنگیبه قتل رسید…



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 19 شهريور 1390برچسب:,ساعت 13:53 توسط سمانه|


آخرين مطالب
» زیبایی زنان و قدرت مردان
» همین حالا
» رازهایی از هدیه دادن گل
» تو كه آمدي*****
» کاش***میخواستم
» سرانجام عشق به ایران
» عشق زیباست ...
» از خدا خواستم................
» دفتر عشق.....
» این بود زندگی
» عشق می ارزد
» يارب چرا اينگونه مي‌گويند به ما ...
» به دنبال خدا...............
» داستان
» عکس های شگفت انگیز
» عشق یعنی....
» wصبوری
» گربه های فضول
» تعيين شخصيت شما با استفاده از تاريخ تولد**
Design By : Pars Skin